ماهی گیر و دریا
رو قایق شکسته ، رو قایق شکسته ، خودم رو پیر کردم
با لقمه های رنگین ، مردم رو سیر کردم، مردم رو سیر کردم
ماهی گیرم ، ماهی گیر ، همان گرسنه ی سیر
با دست پینه بسته ، با موج دریا درگیر
دم دم های سحرگاه ، دریا صدام می زنه
بهش می گم اومدم ، اومدم من یک تنه
با فریادی پر خروش ، دریا صدام می زنه
این جاست که یک نان آور ، دل به دریا می زنه
ماهی گیرم ، ماهی گیر ، همان گرسنه ی سیر
با دست پینه بسته ، تو چنگ دریا اسیر
وقتی تو قلب دریا ، خودم رو تنها می بینم
هر موج سهمگینی ، قلبم رو از جا می کنه
قلبم رو از جا می کنه
ماهی گیرم ، ماهی گیر ، همان گرسنه ی سیر
با دست پینه بسته ، با موج دریا درگیر
از لحظه ای که رفتی بارون داره میباره
این دل دیگه توان رفتنت رو نداره
از لحظه ای که رفتی ستاره سرنگونه
آینه عزا گرفته دل ترانه خونه
از لحظه ای که رفتی دنیا رو شونه هامه
اندوهه رفتن تو هر ثانیه باهامه
.
.
.
ادامه مطلب