هزار بار مرا مرگ به از این سختی است
برای مردم بدبخت مرگ خوشبختی است
گذشت عمر به جان کندن ای خدا مردم
ز دست این همه جان کندن این چه جان سختی است
رسید جان به لبم هر چه دست و پا کردم
برون نشد دگر این منتهای بدبختی است
http://nakaman.net
رجال ما همه دزدند و دزد بدنام است
که دزد گردنه بد نام دزد پاتختی است
رجال صالح ما این رجال خنثی بند
که از رجال دگر امتیازشان لختی است
زنان کشور ما زنده اند و در کفن اند
که این اصول سیه بختی از سیه رختی است
بمیر عشقی ار آسایش آرزو داری
که هر که مرد شد آسوده زنده در سختی است
شعری زیبا از شاعر ناکام : میرزاده عشقی